کد مطلب:193996 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

پیرامون واقعه غدیر
لازم به ذكر است كه شرح فراز آخر نامه ی امام صادق صلی الله علیه و آله و سلم مصادف با روز عید غدیر بوده، لذا معظم له این گفتار را درباره ی عید غدیر در ادامه مطلب بیان فرموده اند. (ویراستار).

امروز روز غدیر است و چنین روزی به فرمایش معصومین علیهم السلام عظیم ترین عید در اسلام است. در بیشتر تفاسیر قرآن و كتاب های روایی ماجرای غدیر آمده است [1] .

غدیر واقعه سرنوشت ساز و مهمی در تاریخ پیامبر خدا است. كم و بیش انسان ها اسم غدیر را شنیده اند. اما باید بدانیم كه بسیاری از جمعیت جهان هنوز اسم غدیر را نشنیده اند، و ماجرای غدیر را نمی دانند. بزنطی كه از خوبان اصحاب معصومین علیهم السلام است از حضرت رضا علیه السلام نقل می كند كه فرمودند: «لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائكة فی كل یوم عشر مرات [2] ؛ اگر مردم حقیقت این روز را چنان كه باید می شناختند، هر آینه فرشتگان روزانه ده بار با آنان مصافحه می كردند».

غیر از روز غدیر در جایی یا مناسبتی نیست كه ملائكه با انسان ها مصافحه كنند. روایت دیگری نداریم كه ملائكه به مناسبتی روزی ده بار با انسان مصافحه كنند، مگر در مسئله غدیر.

ملائكه موجودات معمولی نیستند. و قرآن درباره ی ملائكه فرموده است: «لا یعصون الله [3] ؛ مرتكب معصیت خدا نمی شوند».



[ صفحه 212]



ملائكه عصمت دارند، ولی مرتبه عصمت آنها پایین تر از مرتبه عصمت چهارده معصوم علیهم السلام است. این كه این موجودات به دور از پلیدی و گناه، با غدیرشناسان مصافحه، و از آنان تجلیل می كنند به این دلیل است كه محبت خود را به آنان اعلام كنند. اگر این اتفاق برای ما ماهی یك بار یا سالی یك بار یا حتی در طول عمرمان فقط یك بار بیفتد، مایه بسی افتخار است، چه رسد به روزی ده بار. ارحام و بستگان شاید سالی یك بار به دیدن شما بیایند و با شما مصافحه كنند. اگر علاقه بیشتر باشد ماهی یك بار، هفته ای یك بار، و در نهایت اگر علاقه خیلی بیشتر باشد روزی یك بار؛ اما این چه علاقه فوق العاده ای است كه فرشتگان را وامی دارد تا روزی ده بار غدیریان و غدیرشناسان را تحیت بگویند.

از سوی دیگر این تكریم و بزرگداشت در برابر عمل نیست بلكه به پاس نوعی معرفت و دانستن ارج و فضیلت غدیر صورت می گیرد. عمل مرتبه ی بعد از معرفت قرار می گیرد. این مقدمه ی عمل است. ما چرا به مرجع تقلید احترام می گذاریم؟ برای این كه شخص عالم ارزش دارد. هر چند به او احتیاج نداشته باشیم و مقلد او نباشیم، چون عالم دین است ارزش دارد.

در بعضی از زیارتنامه ها آمده است كسی كه امام حسین را زیارت كند ارواح انبیاء با آن شخص مصافحه می كنند، اما مصافحه ملائكه آن هم روزی ده بار یك استثنا است.

حضرت امیر علیه السلام فرمودند: «و انا لأمراء الكلام [4] ؛ ما [ملك] سخن را امیرانیم». حضرت رضا علیه السلام اینجا نفرموده اند: «ان عرف الناس» یا «اذا عرف الناس»، بلكه فرمودند: «لو عرف الناس». در كتاب های ادبیات می گویند «لو» حرف شرط است و در جایی به كار می رود كه نسبت به انتفاء شرط قطع داشته باشیم. هم چنین قید «بحقیقته» نیز در كلام حضرت آمده است. فضیلت غدیر یك حقیقت فوق العاده ژرف است و شاید جز خدا و كسانی كه خدا بخواهد از حقیقت بلند غدیر آگاهی نداشته باشند.

این روایت را با روایات دیگر جمع می كنیم تا معنای غدیر روشن تر شود. به عنوان



[ صفحه 213]



مثال در روایت آمده است كه اگر مانع امیرمؤمنان علیه السلام نمی شدند، و آن حضرت می توانستند در این سی سال از عمر مباركشان درست كار كنند «أقام كتاب الله كله و الحق كله [5] ؛ تمام كتاب خدا و تمام حق را برپا می داشت». یك جزء از كتاب خدا «أقیموا الصلاة» است یك جزء آن «آتو الزكاة» است. یك قسمت آن حج است و یك قسمت هم «خلق لكم ما فی الأرض جمیعا [6] ؛ تمام آنچه روی زمین است برای شما آفرید». همه اینها را امیرمؤمنان علیه السلام اقامه می كردند. در آیه شریفه آمده است: «لأكلوا من فوقهم و من تحت أرجلهم [7] ؛ در آن صورت از روی سر و زیر پاهایشان روزی می خوردند». آن وقت دیگر روی كره ی زمین حتی یك گرسنه و یا بیچاره پیدا نمی شد. 25 سال امیرمؤمنان علیه السلام را كه غدیر متعلق به او است خانه نشین كردند و با این كار در گنجینه های زمین و آسمان را بر مردم بستند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر از جانب خدا مأموریت یافتند كه علی بن ابی طالب علیه السلام را به عنوان مولای مردم معرفی كنند: «یاأیها الرسول بلغ مآ أنزل الیك من ربك [8] ؛ ای رسول، آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده (یعنی مسئله غدیر) را به گوش همه برسان.» كنار نهادن امیرمؤمنان علیه السلام ظلم تاریخ است كه از روز غدیر شروع شده و تا به امروز ادامه دارد. اگر یك نفر شب را گرسنه به صبح رساند برای آن است كه آن ظلم هم چنان ادامه دارد. حضرت امیر علیه السلام چهار سال حكومت كرد و اگر آن چهار سال با حكومت های امروزی مقایسه شود معلوم می شود كه عدالت چیست و علی كیست. امروزه در دنیای شرق و غرب به دروغ شعار آزادی می دهند، ولی هزاران نفر بی گناه كشته می شوند و میلیون ها نفر در زندان های حاكمان بی هیچ گناهی هم چنان اسیرند و میلیون ها انسان تشنه و گرسنه و بیمارند. علت العلل همه این نابسامانی ها و پریشانی ها آن است كه مسیر غدیر در 1400 سال پیش عوض شد.



[ صفحه 214]



یكی از خوارج نزد امیرمؤمنان علیه السلام آمد و به حضرت عرض كرد: «اتق الله فانك میت [9] ؛ از خدا بترس، چرا كه روزی می میری». در آن زمان امام علی علیه السلام ریاست بزرگ ترین كشور را دارا بود، ولی با این قبیل معترضان با مهربانی برخورد می كرد. این آموزه ناب را باید با ارزش ها و هنجارهای حاكمان امروز مقایسه كرد. یكی از خلفا اعلام كرد اگر كسی به من بگوید: «اتق الله» گردنش را می زنم! به نام خلیفه رسول خدا این گونه با مردم عمل می كردند. حضرت امیر «مع القرآن» است ولی آنها ضد قرآنند. امروزه در دنیا چه كسی می تواند چنین سخنی را به یك مسئول كوچك بگوید، چه برسد به مسئول بزرگ؟ در دنیا قانونی وضع می شود كه اگر به فلان كس اهانت كردند جرم دارد. اینها كجا و آن روش و سلوك حضرت كجا؟ از زمین تا آسمان بین این دو روش فاصله هست.

«لاقام كتاب الله كله» در این كلمه ی «كله» یك دنیا مطلب نهفته است. قسمت هایی از قرآن هست كه همه به آن عمل می كنند و در مقابل، بخش هایی از آن مورد اهمال و بی مهری قرار گرفته است. قرآن یهودی ها را به این دلیل كه گفتند: «نؤمن ببعض و نكفر ببعض [10] ؛ بعضی را می پذیریم بعضی را نمی پذیریم». نكوهش كرده است. وقتی همه اجزای بدن این انسان، اعم از قلب، خون، اعصاب و غیره سالم باشد انسان می تواند راه برود و كار كند، اما اگر بعضی از اجزای بدن سالم باشد نه فقط مفید نیست بلكه وبال هم هست. اگر چشم زیبا و سالمی را درآورند و آن را روی میزی بگذارند بعد از دو روز فاسد می شود. چشمی خوب و مفید است كه ضمن مجموعه اندام و متصل به اعصاب و دارای روح باشد دین خدا نیز چنین است. زمانی می توان از دین نهایت بهره را برد كه همه آن به عنوان یك مجموعه ی كامل (كل مركب) مورد استفاده قرار گیرد.

حضرت امیر علیه السلام با اینكه خلیفه رسول خدا است در عین حال تابع محض پیامبر اسلام است. در تاریخ آمده است موقعی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ریاست عامه مسلمانان را داشت و علی علیه السلام خلیفه او بود چادر فاطمه زهرا علیهاالسلام سیزده وصله داشت. امیرمؤمنان با بیت المال مسلمانان همان گونه رفتار كرد، كه رسول خدا رفتار می كرد، ولی عمر اموال مردم



[ صفحه 215]



را از سالی به سال دیگر نگه می داشت. در تاریخ نوشته اند خمس آفریقا را كه آوردند عثمان همه را یك جا به مروان داد. از این مبلغ كه شاید میلیون ها درهم و دینار بوده چیزی به دست مسلمانان دیگر نرسید. و این كار مورد اعتراض ابوذر و عمار واقع شد كه در پی آن ابوذر را به ربذه تبعید كردند و عمار را آن قدر شكنجه دادند تا مریض شد. فرق غدیر و غیر غدیر این جا معلوم می شود.

غدیر چشمه جوشان مهر و عدالت است. علی علیه السلام كه خود ملاك حق است، در خصوص شخصی كه به او ناسزا گفته است به این آیه عمل نمی كند: «فمن اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم [11] ؛ هر كس به شما تجاوز كرد بر او همان گونه تعدی كنید». علی نمی گوید به من توهین شده و در نتیجه به اسلام و پیامبر توهین شده است، چون من اولی الامر هستم، بلكه بنا به سفارش قرآن او را عفو می كند. «و أن تعفوا أقرب للتقوی [12] ؛ اگر عفو كنید به تقوا نزدیك تر است». اگر امیرمؤمنان بعد از پیامبر سی سال حاكم می شد و راهنمایی مسلمانان را به دست می گرفت، این اخلاق به عنوان اخلاق حاكمان رواج پیدا می كرد و ما امروز گرفتار این حاكمان نبودیم.

نوشته اند مساحت خانه هارون عباسی شانزده كیلومتر مربع بود، در حالی كه دختران امام موسی بن جعفر علیهماالسلام، دختران پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، یك چادر نماز بیشتر نداشتند و باید صبر می كردند و یكی یكی نماز می خواندند.

شخصی به كوفه آمد و به یكی از مسلمان ها گفت: رئیس شما چه كسی است؟ خانه ی امیرمؤمنان را نشان دادند. خانه امام علی علیه السلام را كه از نزدیك دید گفت: اثاث و خانه شما همین است؟ امام فرمودند: اثاث های دیگر را به آن خانه فرستادم [13] آن شخص بیرون آمد و از مردم پرسید: خانه دیگر امیرمؤمنان كجا است؟ گفتند: خانه ی دیگری ندارد. خانه اش همین است كه دیدی. گفت: خودش فرمود: وسائل و اثاثیه را به خانه



[ صفحه 216]



دیگر فرستادم. گفتند: مقصودش خانه ی آخرت است. ولی در تاریخ مدینه [14] ، كه قبل از طبری نوشته شده، آمده است كه ابوبكر وقتی كه مرد سه باب خانه داشت.


[1] به غير از صحيح بخاري، در بقيه صحاح سته اهل سنت مسئله غدير آمده است.

[2] بحارالانوار، ج 94، ص 118.

[3] تحريم، آيه 6.

[4] نهج البلاغه، خطبه 233.

[5] وسائل الشيعه، ج 20، ص 397.

[6] بقره، آيه 29.

[7] مائده، آيه 66.

[8] مائده، آيه 67.

[9] بحارالأنوار، ج 42، ص 195.

[10] نساء، آيه 150.

[11] بقره، آيه 194.

[12] بقره، آيه 237.

[13] مقصود حضرت خانه آخرت بود.

[14] مؤلف تاريخ مدينه، «ابن شبه» مي باشد و استاد طبري است.